رفتن به شیت 15فروردین
سلام پسر گل مامانی جمعه با خانواده ی پسرخاله ی بابایی رفتیم شیت کلی بهت خوش گذشت عزیزم وقتی بردمت پیش رودخونه بهم نگاه میکردی و میخندیدی ، میذاشتمت کنار درختا عکس بگیرم دستتو میکشیدی روی زمین برگارو برمیداشتی وبا تعجب بهشون نگاه میکردی ، خیلی دوست داشتم به حال خودت بذارم و بازی کنی ولی زمین نم و سرد بود ترسیدم خدا نکرده سرما بخوری جیگرم اینم ثنا کوچولو که تازه از خواب بیدار شده چند تا گل بهت دادم همرو میذاشتی دهنت انصافا پسرم چه نازه ماشاالله هزار ماشاالله بترکه چشم...
نویسنده :
مامان زهرا 👩
23:23